تربیت کودک درست از بدو تولد آغاز میشود!
البته این جمله به این معنا نیست که از لحظه ابتدایی تولد نوزاد باید همه چیز سفت و سخت گرفته شود.
بلکه راه درست این است که والدین تربیت صحیح فرزند و نحوه رفتار با او را به نسبت سنی که کودکان دارند، یاد بگیرند.
طبیعی است که نوع رفتار با کودک 1 ساله، باید متفاوت از کودک 9 ساله باشد.
ما در این مطلب توضیح دادهایم که تربیت کودک از چه سنی شروع میشود و در هر بازه سنی چطور باید کودک را تربیت کرد.
خبر خوب این است که توضیحات تخصصیتر و کاملتر در دورهای که برای والدین دغدغهمند طراحی کردهایم، به صورت علمی، کامل و دقیق ارائه شده است.
برای یادگیری نحوه درست تربیت فرزند در سنین مختلف، روی لینک زیر کلیک کنید:
فهرست مطالب
تربیت دقیقاً چیست؟ تعریفی فراتر از تصور رایج
پاسخ به سوال کلیدی: تربیت کودک از چه سنی آغاز میشود؟
تربیت در مراحل مختلف رشد اولیه: جزئیات و مثالهای کاربردی
اشتباهات رایج در مورد زمان شروع تربیت: شفافسازی تصورات نادرست
جمعبندی: تولد نقطه آغاز تربیت
تربیت دقیقاً چیست؟ تعریفی فراتر از تصور رایج
وقتی به کلمه “تربیت” فکر میکنیم، شاید اولین چیزهایی که به ذهن بسیاری از ما خطور میکند، یاد دادن قوانین و مقررات به کودک، “نه گفتن” به کارهای اشتباه، امر و نهی کردن یا حتی انضباط و گاهی اوقات تنبیه باشد.
بسیاری از والدین و مربیان تصور میکنند تربیت زمانی آغاز میشود که کودک به اندازه کافی بزرگ شده و میتواند حرفها را بفهمد، دستورات را اجرا کند یا پیامدهای رفتارش را درک کند.
اما واقعیت این است که این نگاه به “تربیت”، تنها بخش کوچکی از یک فرآیند بسیار گستردهتر، عمیقتر و بنیادیتر است.
اگر تربیت را تنها در این چارچوب محدود ببینیم، بخش عظیمی از مهمترین و حساسترین دوران رشد کودک را نادیده گرفتهایم.
تربیت در اصل به معنای “پرورش دادن” است، کمک به یک موجود زنده برای رشد و بالندگی در تمام ابعاد وجودیاش.
تربیت انسان، یعنی یاری رساندن به کودک برای شکوفایی استعدادهای بالقوه، هدایت او در مسیر رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی.
در این مسیر والدین به کودک خود کمک میکنند که او فردی مستقل، مسئولیتپذیر، خلاق، با اخلاق و در نهایت، فردی باشد که میتواند با خودش، دیگران و محیطش در صلح و سازگاری زندگی کند.
با این تعریف وسیعتر، متوجه میشویم که تربیت شامل طیف گستردهای از فعالیتها و تعاملاتی میشود که بسیاری از آنها حتی قبل از اینکه کودک بتواند حرف بزند یا راه برود، آغاز میشوند.
برخی از مهمترین فعالیتهای تربیتی عبارتند از:
- ایجاد محیط امن و سرشار از عشق: مهمترین پایه تربیت، فراهم کردن فضایی است که کودک در آن احساس امنیت، آرامش و پذیرش بیقید و شرط داشته باشد.
- تأمین نیازهای بنیادین: پاسخگویی به موقع و دلسوزانه به نیازهای جسمی (غذا، خواب، بهداشت) و عاطفی (در آغوش گرفتن، توجه، نوازش، آرامش دادن در هنگام ناراحتی).
- پرورش هوش هیجانی: هوش هیجانی کودک به او برای شناخت احساسات خود و دیگران و یادگیری نحوه ابراز و مدیریت سالم آنها کمک میکند.
- شکلگیری دلبستگی ایمن: ایجاد یک رابطه عمیق و مطمئن بین کودک و مراقبین اصلی که به کودک اجازه میدهد دنیا را مکانی امن برای کاوش ببیند و در هنگام نیاز به پایگاه امن خود (مراقب) بازگردد.
- الگودهی رفتاری: کودکان با مشاهده یاد میگیرند. رفتار والدین و مربیان، مهمترین الگوی تربیتی برای کودک است.
- آموزش مهارتهای زندگی: ارائه مهارت های زندگی برای کودکان که همان یاد دادن مهارتهای اجتماعی، حل مسئله، استقلال در کارهای شخصی و مسئولیتپذیری تدریجی است.
- گذاشتن محدودیتهای سالم و متناسب با سن: تعیین مرزها و قوانین، نه برای کنترل، بلکه برای حفظ ایمنی کودک، یاد دادن احترام به حقوق دیگران و درک پیامدهای طبیعی رفتار.
پاسخ به سوال کلیدی: تربیت کودک از چه سنی آغاز میشود؟
همانطور که بالاتر نیز گفتیم، تربیت کودک، نه از دو سالگی، نه از سه سالگی و نه از زمانی که به مهد یا مدرسه میرود، بلکه از همان لحظه تولد آغاز میشود.
شاید این پاسخ در ابتدا کمی غیرمنتظره یا حتی سنگین به نظر برسد، اما ریشه در درک ما از چگونگی رشد خارقالعاده مغز و شکلگیری شخصیت در سالهای اولیه زندگی دارد.
مغز نوزاد در ماهها و سالهای اول، با سرعتی باورنکردنی در حال رشد و ایجاد ارتباط بین سلولهای عصبی است.
هر تجربه، هر تعامل، هر نوع پاسخ یا عدم پاسخگویی از سوی محیط و مراقبین، در این سیمکشی اولیه مغز نقش دارد و پایههای نگاه کودک به دنیا، خودش و دیگران را بنا میگذارد.
تربیت در سنین بسیار پایین، به معنای آموزش رسمی یا تحمیل قوانین خشک نیست.
تربیت در دوران نوزادی و اوایل نوپایی، در کیفیت مراقبت و تعاملات روزمره شما با کودک اتفاق میافتد.
به طور مثال:
1- وقتی به گریه نوزادتان پاسخ میدهید به او میآموزید که دنیای اطرافش امن است و نیازهایش دیده و شنیده میشوند. شما در حال بنا نهادن حس اعتماد بنیادی در او هستید. این، اولین درس تربیتی است.
2- وقتی او را در آغوش میگیرید و نوازش میکنید به او حس ارزشمندی و دوست داشته شدن را منتقل میکنید. شما در حال تقویت دلبستگی ایمن او هستید که پایه روابط سالم آینده اوست
3- وقتی با محبت با او حرف میزنید، برایش آواز میخوانید یا به چهرهاش لبخند میزنید در حال تحریک رشد زبانی، شناختی و عاطفی او هستید و ارتباط عاطفیتان را عمیقتر میکنید.
4- وقتی به او اجازه میدهید با خیال راحت محیط اطرافش را کشف کند (در یک محیط امن) به او استقلال و کنجکاوی را میآموزید.
بنابراین هر لحظه از زندگی کودک از بدو تولد، فرصتی برای تربیت و پرورش کودک است.
شما به عنوان والدین یا مربی، اولین و مهمترین معلمهای او هستید و تعاملات روزمرهتان، اولین و مهمترین درسهای کودک را شکل میدهند.
این به معنای بینقص بودن نیست، بلکه به معنای آگاه بودن به اهمیت این دوره و تلاش برای ایجاد یک محیط حامی و پاسخگو برای کودک است.
تربیت در مراحل مختلف رشد اولیه: جزئیات و مثالهای کاربردی
همانطور که کودک رشد میکند و نیازها و تواناییهایش تغییر میکند، رویکرد ما به تربیت نیز باید متناسب با سن او تغییر کند.
بیایید نگاهی بیندازیم به اینکه تربیت در مهمترین مراحل رشد اولیه کودک چگونه ظاهر میشود:
1- دوران نوزادی (۰ تا ۱ سالگی): بنا نهادن اعتماد و امنیت
این اولین و شاید حیاتیترین سال زندگی کودک است.
نوزاد کاملاً به مراقبین خود وابسته است و دنیا را از دریچه پاسخگویی یا عدم پاسخگویی آنها درک میکند.
ارتباطات او عمدتاً از طریق گریه، نگاه و حرکات بدنی است.
تربیت در این دوران، اغلب بر ایجاد حس امنیت، اعتماد بنیادی و دلبستگی ایمن متمرکز است.
اینها پایههای اصلی سلامت روان کودک در آینده را تشکیل میدهند.
در این دوره تربیت چگونه اتفاق میافتد؟
تربیت در این دوره به این شکل اتفاق میافتد:
1- پاسخگویی سریع و دلسوزانه به گریه کودک
گریه زبان نوزاد برای بیان نیازهایش (گرسنگی، خیس بودن، خستگی، نیاز به آغوش یا حتی دلدرد) است.
وقتی شما با آرامش و سرعت مناسب به گریه او پاسخ میدهید، به او میآموزید که دنیای اطرافش امن است و نیازهایش دیده و شنیده میشوند.
این پاسخگویی، اولین درس اعتماد به دنیا و اطرافیان است.
2- در آغوش گرفتن، نوازش و تماس پوست با پوست
اینها نه تنها نیازهای فیزیکی کودک، بلکه نیاز عمیق او به محبت، گرما و نزدیکی را برطرف میکنند.
تماس فیزیکی محبتآمیز، هورمونهای آرامشبخش در مغز کودک ترشح میکند و حس امنیت و دلبستگی او را تقویت میکند.
3- صحبت کردن، آواز خواندن و برقراری ارتباط چشمی
حتی اگر معنی کلمات شما را نفهمد، لحن صدای آرامشبخش، ریتم آوازها و نگاه محبتآمیز شما، به رشد مغزی، زبانی و ارتباطی او کمک میکند.
این تعاملات ساده، حس ارزشمندی و ارتباط عمیق با شما را در کودکتان شکل میدهند.
4- ایجاد روتینهای قابل پیشبینی
داشتن زمانهای نسبتاً مشخص و تکراری برای شیر خوردن/غذا خوردن، خواب، حمام و بازی به نوزاد کمک میکند دنیا را مکانی قابل پیشبینی و امن ببیند.
این نظم اولیه، پایههای حس کنترل و آرامش را در او میسازد.
5- فراهم کردن محیطی امن و تحریککننده حسی
اجازه دادن به نوزاد برای لمس کردن اسباببازیهای ایمن با بافتهای مختلف، نگاه کردن به رنگها و اشکال جذاب، شنیدن صداهای مختلف و کشف دنیای اطراف با حواس پنجگانه، به رشد شناختی و ادراکی او کمک میکند.
2- دوران نوپایی (۱ تا ۳ سالگی): اکتشاف، مرزها و هیجانات اولیه
کودک در این سن شروع به راه رفتن، حرف زدن (هرچند ساده) و کشف فعال و پرانرژی دنیای اطرافش میکند.
این دوره، دوره استقلال اولیه است که با ابراز وجود و گاهی لجبازی همراه میشود.
در این سنین دنیای هیجانی آنها نیز در حال انفجار است و ممکن است شاهد کجخلقیها و طوفانهای هیجانی باشیم.
تربیت در این دوران، ترکیبی از حمایت از میل شدید کودک به اکتشاف و استقلال، معرفی مرزهای ساده و ایمن و کمک به او برای شروع درک و مدیریت هیجانات قویاش است.
تربیت چگونه اتفاق میافتد؟
در این دوره تربیت به شکل زیر اتفاق میافتد:
1- ایجاد محیطی ایمن برای اکتشاف
خانه یا محیط بازی کودک را امن کنید.
سپس به او اجازه دهید با خیال راحت راه برود، بدود، لمس کند و کشف کند. این کار حس استقلال، کنجکاوی و اعتماد به نفس او را تقویت میکند.
2- گذاشتن مرزهای ساده و قاطع (نه سختگیرانه)
برای ایمنی کودک و یاد دادن اولین درسهای نظم، قوانینی بسیار ساده و قابل فهم وضع کنید (مثلاً “به اجاق گاز داغ دست نزن”، “مداد برای نقاشی روی کاغذ است، نه دیوار”، “قبل از غذا دستها را میشوییم”).
در این قوانین ساده، ثبات داشته باشید و پیامد منطقی را اجرا کنید.
3- استفاده از واژه “نه” به صورت هدفمند
سعی کنید “نه” را برای موارد واقعاً خطرناک یا مهم نگه دارید تا اثربخشی خود را از دست ندهد.
برای رفتارهای نامناسب دیگر، از تغییر مسیر فعالیت کودک، پرت کردن حواسش یا ارائه جایگزین استفاده کنید.
4- کمک به نامگذاری و درک هیجانات
وقتی کودک عصبانی، ناراحت یا هیجانزده است به او کمک کنید احساسش را بشناسد.
بگویید: “میدونم الان عصبانی هستی چون اسباببازیتو ازت گرفتن”، یا “به نظر میرسه خیلی خوشحالی!” این کار، پایه هوش هیجانی او را بنا میگذارد.
5- آموزش از طریق بازی و کتاب
مفاهیم اولیه مانند سهیم شدن (نه اجبار، بلکه معرفی مفهوم آن)، همدلی اولیه (“وقتی دوستت گریه میکنه، ناراحته”) و قوانین اجتماعی ساده از طریق بازیهای تعاملی و خرید کتاب مناسب کودکان و خواندن آنها بهتر آموخته میشوند.
6- تشویق تلاش برای استقلال در کارهای شخصی
اجازه دادن به کودک برای تلاش در کارهای ساده مانند قاشق دست گرفتن، تلاش برای لباس پوشیدن، یا گذاشتن اسباببازی در سبد.
این کار حس توانمندی و مسئولیتپذیری اولیه را در او تقویت میکند.
3- دوران پیشدبستانی (۳ تا ۶ سالگی): مهارتهای اجتماعی و مسئولیتپذیری
کودک در این سن دایره لغات گستردهتری دارد، توانایی بازیهای تخیلی پیچیدهتر و تعامل معنادارتر با همسالان را پیدا میکند.
کنجکاویاش بیشتر میشود و آماده یادگیری قوانین اجتماعی پیچیدهتر، حل مسئله و درک مفهوم مسئولیتپذیری است.
تربیت در این دوره بر توسعه مهارتهای اجتماعی پیشرفتهتر، تقویت هوش هیجانی، یادگیری مسئولیتپذیری، تشویق به استقلال بیشتر و حل مسئله به روشهای سازنده تمرکز بیشتری دارد.
تربیت در 3 تا 6 سالگی چگونه اتفاق میافتد؟
تربیت در این دوره به این شکل است:
1- آموزش و تمرین مهارتهای اجتماعی
یاد دادن و تمرین موقعیتهایی مانند چطور مودبانه درخواست کند، چطور نوبت بگیرد، چطور در بازیها همکاری کند، چطور اختلافات ساده با دوستانش را بدون پرخاشگری حل کند.
2- گذاشتن مسئولیتهای کوچک و منظم متناسب با سن
مسئولیتهایی مانند جمع کردن مرتب اسباببازیها، کمک در چیدن میز غذا، آب دادن به گلدان یا مرتب کردن تختخواب.
این مسئولیتها باید واضح و قابل اجرا باشند.
3- استفاده از گفتوگو و منطق ساده برای توضیح قوانین
حالا کودک میتواند دلایل ساده پشت قوانین را بفهمد. به جای صرفاً گفتن “این کارو نکن”، توضیح دهید چرا آن کار خطرناک یا اشتباه است.
4- پرورش توانایی حل مسئله
وقتی کودک با مشکلی مواجه میشود (مثلاً نمیتواند یک بازی را انجام دهد یا با دوستش اختلاف دارد)، به جای حل کردن فوری مشکل برای او، تشویقش کنید که خودش به راهحل فکر کند و در صورت لزوم او را راهنمایی کنید تا به نتیجه برسد.
5- آموزش همدلی و مهربانی نسبت به دیگران
صحبت در مورد احساسات شخصیتهای داستانها یا دوستانش، پرسیدن اینکه “فکر میکنی دوستت الان چه حسی داره؟” و تشویق رفتارهای دوستانه و مراقبتی.
6- استفاده از پیامدهای طبیعی یا منطقی (به جای تنبیه بدنی یا تحقیر)
مثلاً اگر کودک وسایلش را بهم ریخت و جمع نکرد، نمیتواند تا زمانی که آنها را مرتب نکرده، با وسایل جدید بازی کند. این پیامدها باید مرتبط و قابل درک برای کودک باشند.
7- ادامه و تقویت الگودهی مثبت
نحوه مدیریت خشم خودتان، حل مشکلاتتان، برخورد با دیگران و ابراز احساساتتان، همچنان مهمترین درس برای کودک است.
4- دوران کودکی میانی (۶ تا ۱۰ سالگی): ورود به اجتماع بزرگتر و پرورش مسئولیتپذیری
این سن، دایره ارتباطی کودک فراتر از خانواده میرود، تعامل با همسالان اهمیت زیادی پیدا میکند و او با ساختارها و قوانین خارج از خانه آشنا میشود.
در این سن تواناییهای ذهنی کودک برای درک مفاهیم پیچیدهتر، قوانین اجتماعی و پیامدها نیز به شکل قابل توجهی بیشتر میشود، هرچند تفکر او هنوز عمدتاً عینی و ملموس است.
تربیت در این دوره بر توسعه مهارتهای اجتماعی پیشرفتهتر، پرورش حس مسئولیتپذیری فردی، حمایت از فرآیند یادگیری رسمی در مدرسه، تقویت توانایی حل مسئله و تعمیق درک مفاهیم اخلاقی و ارزشی تمرکز دارد.
پایههای محکمی که در سالهای اولیه بنا نهادهاید (اعتماد، امنیت، تنظیم هیجانات اولیه)، در این دوره به کودک کمک میکند تا با چالشهای جدید بهتر کنار بیاید.
تربیت در 6 تا 10 سالگی چگونه اتفاق میافتد؟
تربیت در 6 تا 10سالگی به این ترتیب است:
1- حمایت از فرآیند یادگیری و مدرسه
نقش شما فراتر از صرفاً کمک به انجام تکالیف است.
حمایت شامل تقویت کنجکاوی، کمک به کودک برای سازماندهی وسایل مدرسه و زمان مطالعه و صحبت در مورد تجربیات روزانه او در مدرسه (موفقیتها، چالشها، روابط با دوستان و معلمان) میشود.
2- پرورش حس مسئولیتپذیری
در این سن، کودک توانایی پذیرش مسئولیتهای بیشتری را دارد.
تعیین وظایف مشخص و منظم در خانه (مانند مرتب کردن اتاق، کمک در چیدن/جمع کردن میز، بیرون گذاشتن زباله، یا مسئولیتپذیری در قبال حیوان خانگی (اگر وجود دارد)) بخش مهمی از تربیت است.
یاد دادن مدیریت زمان برای تکالیف، بازی و سایر فعالیتها نیز مهم میشود.
3- آموزش مهارتهای اجتماعی پیچیدهتر
کودک در مدرسه و محیطهای اجتماعی با چالشهای مختلفی روبرو میشود.
صحبت در مورد دوستیها، نحوه حل اختلافات با دوستان به شکل سازنده، برخورد با قلدری یا طرد شدن (به زبان ساده و متناسب با سن)، درک دیدگاههای متفاوت دیگران و احترام به تفاوتها در این دوره اهمیت زیادی دارد.
ایفای نقش (Role-playing) در مورد موقعیتهای اجتماعی میتواند مفید باشد.
4- تقویت توانایی حل مسئله
کودک را تشویق کنید تا خودش به دنبال راهحلهای مختلف برای مشکلاتش بگردد (چه یک مسئله ریاضی دشوار، چه اختلافی با یک دوست).
به جای دادن پاسخ مستقیم، با پرسیدن سوالهای هدایتکننده به او کمک کنید تا فرآیند فکری را طی کند.
5- تعمیق درک مفاهیم اخلاقی و ارزشی
حالا زمان مناسبی برای صحبت در مورد مفاهیمی مانند صداقت، عدالت، مهربانی، احترام، امانتداری و مسئولیتپذیری نسبت به جامعه و محیط زیست است.
میتوانید از موقعیتهای واقعی زندگی، داستانها، کتابها و فیلمها برای گفتگو در این باره استفاده کنید.
6- مدیریت هیجانات در بستر اجتماعی
کودک در این سن هیجانات پیچیدهتری را تجربه میکند و در محیطهای اجتماعی با آنها روبرو میشود (مانند حسادت به دوست، ناامیدی از نمره بد، ترس از ارائه در کلاس).
کمک به او برای بیان سالم این احساسات، یاد دادن راهکارهایی برای آرام کردن خود و همدلی با احساسات دیگران، بخش مهمی از تربیت عاطفی است.
7- فراهم کردن فرصتهایی برای استقلال بیشتر
اجازه دادن به کودک برای انتخابهای متناسب با سن، مدیریت پول توجیبی، یا رفت و آمدهای محدود و ایمن در محیط اطراف خانه به تقویت حس استقلال و اعتماد به نفس او کمک میکند.
8- حفظ کانال ارتباطی باز
با وجود افزایش استقلال، نیاز کودک به ارتباط نزدیک و مطمئن با والدین همچنان بالاست.
تشویق کودک به صحبت کردن در مورد افکار، احساسات و تجربیاتش، گوش دادن فعالانه و بدون قضاوت و نشان دادن اینکه شما همیشه حامی و شنونده او هستید، کلید عبور موفق از این مرحله است.
9- الگودهی مثبت در مدیریت چالشها و روابط
کودک همچنان شما را الگوی خود قرار میدهد.
نشان دادن اینکه چگونه با استرسهای کاری، اختلافات با همسر یا دوستان، یا چالشهای روزمره برخورد میکنید، درسهای عملی مهمی در مورد مدیریت هیجانات و حل مسئله به او میآموزد.
اشتباهات رایج در مورد زمان شروع تربیت: شفافسازی تصورات نادرست
برای اینکه بتوانیم بهترین حمایت و راهنمایی را به کودکانمان ارائه دهیم، لازم است برخی تصورات رایج اما نادرست در مورد زمان شروع تربیت را کنار بگذاریم.
در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1- تصور اشتباه اول
تصور اشتباه اول، این است که تربیت از زمانی شروع میشود که کودک حرف میزند و دستورات را میفهمد.
واقعیت این است که تربیت از بدو تولد آغاز میشود.
کودک پیش از درک کلمات، از طریق تجربه حسی، پاسخگویی شما به نیازهایش، لحن صدا و تعاملات عاطفی یاد میگیرد و پایههای امنیت و اعتمادش شکل میگیرد.
2- تصور اشتباه دوم
تصور اشتباه دوم این است که تربیت فقط شامل “نه گفتن”، قانون گذاشتن و انضباط سخت است.
واقعیت این است که تربیت مفهومی بسیار وسیعتر است و شامل پرورش، عشق، امنیت، الگودهی مثبت، کمک به تنظیم هیجانات و ساختن رابطه قوی است.
انضباط و قوانین تنها بخش کوچکی از این فرآیند هستند که در بستر محبت و راهنمایی دلسوزانه معنا پیدا میکنند.
3- تصور اشتباه سوم
اشتباه سوم این است که کودک خیلی کوچک (زیر ۲-۳ سال) چیزی از تربیت نمیفهمد و فقط “شیطنت” میکند.
اما حتی در سنین بسیار پایین، نحوه پاسخگویی شما به رفتارهای کودک (نه نیت او) به او در یادگیری مرزها و تعامل با دنیا کمک میکند.
نادیده گرفتن یا برخورد نامناسب با رفتارهای اولیه (مانند گاز گرفتن در نوپایی)، فرصت آموزش مهارتهای جایگزین مناسب سن را از بین میبرد.
4- تصور اشتباه چهارم
اشتباه بعدی این است که مسئولیت اصلی تربیت با مهدکودک و مدرسه است و از زمانی شروع میشود که کودک وارد این محیطها میشود.
اما مهدکودک و مدرسه تکمیل کننده تربیت هستند.
پایههای اصلی (مانند دلبستگی ایمن و اعتماد به نفس) در محیط خانواده و توسط والدین در سالهای اولیه بنا نهاده میشود.
آنها روی این پایهها کار میکنند.
جمعبندی: تولد نقطه آغاز تربیت
با پاسخ به سوال تربیت کودک از چه سنی شروع میشود؟ درک عمیقتر مفهوم گسترده “تربیت” روشن میشود.
تربیت نه با حرف زدن کودک، نه با ورود به مدرسه و نه با توانایی درک دستورات پیچیده، بلکه از همان لحظه تولد و حتی پیش از آن، با اولین تعاملات و پاسخگوییهای شما آغاز میشود.
این فرآیند اولیه بیشتر بر پرورش، ایجاد امنیت، پاسخگویی به نیازهای عاطفی و جسمی و بنا نهادن رابطهای سرشار از عشق و اعتماد متمرکز است و پایههای رشد سالم آینده کودک را شکل میدهد.
آگاهی از این آغاز زودهنگام، به والدین و مربیان قدرت میدهد تا از همان ابتدا با حضور آگاهانه، صبورانه و محبتآمیز خود، محکمترین ستونها را برای شکوفایی و تربیت موفق فرزندان این سرزمین بنا گذارند.